ارتباط و تعاملِ “من” و “تو” روی همون تصورات و تصاویر ذهنی‌ایی که از همدیگه داریم، شکل می‌گیره و ساخته میشه.
سوءتفاهم‌ها و سوء‌برداشت‌های ارتباط‌مون هم به همین “تصاویر و تصورات ذهنی‌مون” مربوطه میشه و در اولین برخورد و ارتباط برامون تداعی میشه.
به نظر شما این تصاویر و تصورات از کجا آمده‌اند؟! و چه‌مقدار با واقعیات منطبق هستند؟!

روایت مهاجران افغانستانی و جامعه میزبان ایرانی داستان بلندی است؛ حال بیش از چهل سال است که در کنار هم و باهم زندگی می‌کنیم با اینکه همه جزئی از داستان هستیم و هر دو طرف در این داستانِ مشترک، دردهای فراوانی کشیده‌ایم و هزینه‌هایی متعدد متحمل شده‌ایم، از داستانی که تا به امروز نگاشته‌ شده، راضی نیستیم.
اما آنچه که مهم است سرچشمه‌های پیوندها و ریشه‌های مشترک‌مان است.
مردم عزیز ایران!
ما مهاجران افغانستانی در طول این سال‌ها:
با خنده‌های شما خندیدیم، با گریه‌های‌ شما گریه کردیم، با شادی‌های شما شاد و در اندوهِ شما اندوهگین شدیم. چرا که ما در روح و زبان، خویشاوند یک‌دیگر هستیم. مادرهای‌مان با عشقی که از یک روح و از یک زبان سرچشمه می‌گیرد، برایمان لالایی نور و رویا خواندند و می‌خوانند.
ما با سرنوشتی مشترک، در کنارِ سرچشمه‌هایی مشترک هستیم. چه کسی می‌تواند سرچشمه‌ی روح خویش را، زبان خویش را و سرنوشت خویش را، از یاد ببرد؟!

نویسنده:
کارگردان:
هنرمندان:
تهیه کننده:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *