در قسمت اول داستانک به رنگ خاکستر شنیدید:
سلیمان، جوانی که هنوز حتی هنوز ریش و باروت در نیاورده، با مصلحت خانواده برای ازدواج با دخترخاله ش” ماه گل” آمادگی میگیرد البته خواهرسلیمان هم به عقد برادر ماه گل در آمده و این آغاز ماجراست..
شنونده ی قسمت دوم این داستانک و منتظر قسمتهای بعدی باشید.
شما میتوانید در کانال تلگرامی و تمامی پادگیرها ما را دنبال کنید.
آدرس شبکه های اجتماعی در بیوگرافی پیج موجود است.