«دزد و شاعر» یکی از حکایت های گلستان سعدی است که گویای زندگی ما است. با این تفسیر که آخرش جلو نیفتادیم هیچ، یک چیزی هم به زندگی بدهکار شدیم. اکنون شما را دعوت می کنیم به خواندن این حکایت زیبا.
«یکی از شعرا پیش رئیس دزدان رفت و شعری برای او گفت. رئیس دزدان گفت تا لباس او را از تنش دربیاورند و از روستا بیرونش کنند. مرد شاعر همینطور برهنه در سرما رفت و سگها در راه از پشت او آمدند. مرد می خواست سنگی از زمین بردارد و سگها را از خود دور کند . زمین یخ زده بود و سنگها به زمین چسبیده بودند پس نتوانست. گفت این ها دیگر چه مردمانی هستند که سگ را گشاده اند و سنگ را بسته. رئیس دزدان از جایگاهش این موضوع را دید و شنید و خندید و گفت : ای مرد دانا از من چیزی درخواست کن تا به تو بدهم . مرد در جواب گفت لباس خودم را می خواهم اگر لطف فرمائید.
«اميدوار بود آدمي به خير كسان
مرا به خير تو اميد نيست بد مرسان»
رئیس دزدان دلش به رحم آمد و لباسش را پس داد و لباسی پوستی و چند درهم پول نیز به او اضافه داد.»
«قندهار» یکی از برنامه های جذاب و شنیدنی آرامدیا می باشد. «قندهار» به معنای سرزمین قند که همان برادر «سمرقند»؛ یکی دیکر از برنامه های آرامدیا، می باشد.
صداپیشگان آرامدیا در برنامه «قندهار» حکایت ها و داستان های تمثیلی و فولکلور را بیان می کند. با شنیدن این برنامه در زندگی روزمره تان می توانید نسخه بهتری از دیروزمان باشیم.
نویسنده:
کارگردان:
مرجان حیدری
هنرمندان:
تهیه کننده:
مرجان حیدری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *